درراستای تعریف‌شدن تعریف‌نشده‌ها

                  شما زنی امروزی‌ای هستید. از طبقه‌ی متوسط و متوسط‌به‌بالا. تحصیل‌کرده. با کار و درآمدی مناسب یا با قابلیت بالقوه‌ی کار کردن و کسب درآمدی که کفاف یک زندگی معمول را بدهد. با مردی ازدواج کرده‌اید که خودتان انتخاب‌اش کرده‌اید، عاشق‌اش بوده‌اید یا دوست‌اش داشته‌اید؛ زندگی خوبی با هم داشته‌اید، همسرتان ظلمی به شما نکرده‌، با کس دیگری نبوده، از او همیشه احترام دیده‌اید و همه‌ی این‌ها. حالا –یک‌باره یا به‌طور تدریجی- بعد از هر مدت زندگی با هم، مشترکا به این نتیجه می‌رسید که ادامه‌ی ازدواج به‌هردلیل به نفع هیچ‌یک نیست و جدایی را ترجیح می‌دهید. یک‌ بار دیگر مرور کنیم: شما زنی از سطح پایین‌تر اجتماع نیستید که به‌زور/نادل‌خواه شوهر داده‌شده/کرده باشد، جوانی را پای مردی زورگو هدر داده و شکسته و نابود شده باشد و حالا خود را کاملا بی‌مصرف، بی‌هدف‌و‌خاصیت،‌ ناکارآمد و ناتوان از همه‌چیز ازجمله کارکردن و اداره‌ی زندگی‌‌ای مستقل بداند؛ شما بالغانه انتخاب و ازدواج کرده‌اید، از خوشی‌ها و سختی‌های زندگی مشترک به‌یک‌میزان برخوردار شده‌اید، شوهرتان کم‌تر از شما برای این زندگی مایه نگذاشته و حالا هم بالغانه و باتوافق قصد جدایی دارید و اضافه‌بر‌این، قرار است همه‌ی اموال زندگی مشترکتان را هم به‌یک‌نسبت تقسیم کنید؛ آیا گرفتن مهریه را حق خود می‌دانید؟

لطفا از این که قانون این حق را به شما داده صحبت نکنید، چون شما موارد بسیاری از همان قانون را درست نمی‌دانید؛ حرف فقط، حرف دل خود شماست -این که این پول را –که اسم آن "مهر"یه است- به‌ چه‌عنوان از شوهرتان طلب می‌کنید؟

نظرات 18 + ارسال نظر
ف 21 دی 1389 ساعت 06:26

در این شرایط گمان نکنم بشه مهریه طلب کرد!!!

اما انگار می‌کنن با هر توجیه‌ای.

یک زن 21 دی 1389 ساعت 12:56

مسلماْ نباید طبق هیچ منطقی چنین درخواستی کرد.
و کسی که چنین درخواستی ازش شده هیچ اجبار قانونی یا اخلاقی نداره برای انجام این کار.

همون زن 21 دی 1389 ساعت 13:25

راستی چطور چنین چیزی به ذهنتون رسید؟

چطورش رو من خواستم بدونم -تو همین ماه اخیر دو بار اتفاق افتاده!

ساره 23 دی 1389 ساعت 20:59

در قراردادی که بین زن و شوهر نوشته شده( ازدواج) مبلغ مهریه مشخص شده است. خانم فوق الذکر که از طبقات متوسط به بالاست و شما آن همه فرهیخته توصیفش کردید، چرا در قرارداد ازدواج مهریه معین کرد؟ چرا آقا زیرش را امضا کرد؟! این بحث ها احساسی است. در قرداد ازدواج مبلغی مشخص شده است که در واقع به تراضی طرفین نوشته شده است. بحث اصلی باید سر مهریه ای باشد که معین شده است! نمی شود و نباید از دیگران توقع داشت که سر پول کوتاه بیایند. شاید این موضوع تلخ یا کثیف به نظر برسد اما واقعیت است...

صابلاگ 25 دی 1389 ساعت 00:01

خانم ساره! گفتم که قانون رو کنار بذاریم؛ حتا اگه همچین چیزی تو قرارداد هم آورده شده باشه آیا شما یکی، از همسرتون -که درواقع هیچ مشکلی باهاش ندارین جز این که فقط می‌خواین دیگه باهاش زندگی نکنین- این پول رو می‌گیرین؟
واقعیت که معلومه که اینه -بحث سر اینه که "حقیقت" چیه.

آوا 25 دی 1389 ساعت 15:20

شما که تو زندگی اون دو نفر نیودین که بدونین همیشه و همه جا اون آقا:
ظلمی به شما نکرده‌، با کس دیگری نبوده، از او همیشه احترام دیده‌اید و همه‌ی این‌ها.
اون جاهاییکه قانون عجیب ما همه حقوق انسانی 1 زن رو از اون گرفته چرا اعتراض نمی کنین که به کدامین گناه و به کدامین گناه و به کدامین گناه.
اگه کسی این کار و کرده با توجه به توصیف شما از طبقه اجتماعی و تحصیلیش حتما دلیلی هست که من و شما نمی دانیم.

صابلاگ 25 دی 1389 ساعت 19:37

خانم آوا من که از دید خودم ماجرا رو قضاوت نمی‌کنم؛ گفتم وقتی که شرایط از دید یه زن دقیقا این‌جوری باشه، یعنی که خودش می‌گه که این‌طوریه.

ص.ب 25 دی 1389 ساعت 19:39

و اضافه‌تر این که: بله، ظلم‌های زیادی به زن‌ها شده و می‌شه،‌ خیلی زیاد اما یادمون باشه که از اون‌ور دیوار هم نیفتیم هیچ‌قت.

دلگرم 28 دی 1389 ساعت 22:20

صابلاگ جان؛
جداً فکر می کنی زنهای این کشور غیر از مردهاشن که بخوان عملکرد متفاوتی داشته باشن؟

برای ثبت در تاریخ من همین سوال رو از این دوست فرانسویم پرسیدم؛ حالا بگذریم از اینکه متأسفانه ناچار شدم نیم ساعت مفاهیم بغایت کثیف ماجرا رو براش توضیح بدم که سوال رو بفهمه، در نهایت گفت اگر زنها هم آزاد نیستن، مردها که در انتخاب آزادن؛ احمق کسی که به چنین تعهدی تن در بده و برای زندگی با کسی خودش رو بهش بدهکار کنه که در نهایت مجبور شه دینش رو مثل تاجر ونیزی ادا هم بکنه (حالا بگذریم از این که این زن اصلا با ازدواج کلاسیک حال هم نمی کنه؛ خدا پدر و مادر این فرانسوی ها رو بیامرزه که ما رو ناامید نکردن!)

کلا معتقدم جواب این سوال تابعی از میزان آزادی، احترام و استقلالیه که یک زن برای خودش قائله. فقط با یک نگاه سطحی به زندگی و رفتار یک زن ایرانی، به راحتی میشه جوابش رو به این سوال با دقت بالایی حدس زد.

خون خودتو بیخود کثیف نکن...

صابلاگ 30 دی 1389 ساعت 00:41

دل‌گرم‌جان به شرایط وقت ازدواج، جو، اطرافیان، جوگیری و اینا و اینا کاری ندارم؛ می‌خوام بدونم وقت طلاق همچین آدمی چه‌جور فکری داره.

دلگرم 30 دی 1389 ساعت 02:34

برادر این همه نوشتم که همین رو توجیه کنم:

اصلا فکری نداره! مثل بقیه آحاد امت! توجه کن کسی که در اون سطح اجتماع و تحصیلات به وجود مهریه رضایت داده (چه مرد، چه زن) می دونسته که بطور قانونی، عرفی و سمبلیک داره چیکار می کنه. اگه به همچین داستانی راضی شده (برای مرد خرید زن، برای زن فروش خودش) یعنی عقل حسابی نداشته. وقتی اولش نداشته؛ آخرش هم نداره. از این توجیه ساده تر؟

ف 30 دی 1389 ساعت 08:07

خوب نمی‌خوام بحث کنم ولی بحث عقل نداشتن فکر کنم جدا از این مقوله است. هنوز هم نمی‌شه منکر شد که در جامعه‌ی ما؛ بعد از طلاق؛ مخصوصا زن‌ها دچار مشکلات عجیب و غریب می‌شن. شاید مهریه کمکی باشه برای حل الساعه برخی از اون مشکلات.
تازه؛ معمولا دادن و گرفتن مهریه هم با توافق طرفین صورت می‌گیره والا هزارتا راه قانونی و غیرقانونی برای در رفتن از مهریه دادن وجود داره که همه آقایون خوب به اون‌ها واقفن!

[ بدون نام ] 30 دی 1389 ساعت 12:40

دل‌گرم حتما که عقل داره اما تو اون شرایط سخت، توجیه یا دلیل‌هایی برای خودش داره حتما اما می‌خوام بدونم به خودش چی می‌گه؛ می‌گه این پول رو چرا باید بگیرم؟ مثلا اون‌جور که ف می‌گه ممکنه فکر کنه که: چون من دارم طلاق می‌گیرم و مشکل‌دار می‌شم و "تو"یی که داری منو طلاق می‌دی پس "تو" باید فکر مشکلات بعد از طلاق من هم باشی؟

دلگرم 30 دی 1389 ساعت 21:09

صابلاگ عزیز دل؛ بیا بحث سمانتیک نکینم. اگه عقل داشتن به اینه که آدم با دیوار تصادف نکنه و یا نفس کشیدن یادش نره، اینطوری همه عاقلن. منظور ما اینجا عقل سلیمه، که متأسفانه در میهن ما کمیابه.

جواب خیلی ساده اینه که برای خودش توجیه (راسیونالیزه) می کنه که بطور قانونی مهر حقمه؛ پول هم نیاز دارم؛ پس می گیرمش. جوابهای پیچیده تر، همه تابعی از میزان سختی پذیرش چنین توجیهی برای خود اون شخصه. خانم ف عزیز یک نمونه اش.

چنین آدمی یک سری از نبایدهای اخلاقی رو همون وقتی که مهریه رو قبول کرده پشت سر گذاشته. به نظر من بحث اخلاقی در مورد عکس العمل حال حاضرش راه به جایی نمی بره.

تصور من بر اینه که انتظار داری با فهمیدن توجیه ماجرا، درکش کنی و یا لااقل یک طوری ماجرا رو هضم کنی که دیگه آزارت نده. موفق باشی :)

[ بدون نام ] 1 بهمن 1389 ساعت 10:19

من هم همینا رو می‌خوام بدونم -که دید خود ِ خودش تو اون موقعیت چیه؛ با خودش چی می‌گه؛ چی تو ذهنش می‌گذره اگه نه که بحث عقل سلیم، خیلی‌جاهای دیگه هم تو جامعه بی‌مورد شده.
نه‌واقعا اگه توجیه باشه فقط! توجیه‌ باعث نمی‌شه آدم مساله‌ای رو درک کنه - اسمش که روُشه!

فریده 2 بهمن 1389 ساعت 07:31

نه صابلاگ؛ این جوری نیست؛ این اون نیست که داره طلاق می‌ده؛ (شاید این فرهنگ هم از قماش همون فرهنگ مهریه است!)؛ بلکه هر دو نفر طلاق می‌خوان و البته صورت قانونی‌اش اینه که مرد زن رو طلاق می‌ده؛ ببین واقعا من نمی دونم اون زن در اون شرایط چی فکر می‌کنه؛ در نظر اول خیلی ساده به نظرم اومد که زن نباید درخواست مهریه بکنه؛ بعد که فکر کردم دیدم قضیه به این سادگی نیست؛ الان هم دارم فکر می‌کنم.... که چرا قضیه به این سادگی نیست؟! هر وقت جواب گرفتم به تو هم می‌گم :)

صب 2 بهمن 1389 ساعت 20:10

فریده من کِی گفتم کیه که طلاق می‌ده!؟ گفتم این دو نفر بالغانه می‌خوان جدا شن. نه شرط‌وشروطی هست واسه هم، نه منتی. مرد هم اونقدی پول داره که یه‌جا یا کم‌کم مهریه رو بده. حالا بگو سختیاش کجاس.

فریده 2 بهمن 1389 ساعت 21:13

من یه بار دیگه مطلبت رو مرور کردم؛ خوب تقسیم اموال مشترک خیلی چیزها رو حل می‌کنه... بقیه موارد رو هم ترجیح می‌دم حضوری عرض کنم خدمتتون!

:)
چه سعادتی! اما چن سال بعد می‌شه ینی!؟ ؛)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد