دل‌تنگی ۱۵

از سطح ِسنگ

تو زمزمه‌یِ بادِ نهان بودی

تو دانش ِآفتاب گشتی

میراثِ ذره‌هایت را

با زمزمه‌یِ نهانِ باد می‌بُردم

 

با زمزمه‌یِ نهانِ باد

من سطح ِسنگ می‌شدم

که آرزویِ شکاف‌برداشتن

از نیرویِ پنهانی ِیک گیاه را می‌مُردم

 

 

 

                   رویا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد