برای هر روز حسین!

ای سروبالای سهی کز صورت حال آگه‌ای

وز هر که در عالم بهی ما نیز هم بد نیستیم

گفتی به رنگ من گلی هرگز نبیند بلبلی

آری نکو گفتی ولی ما نیز هم بد نیستیم

تا چند گویی ما و بس کوته کن ای رعنا و بس

نه خود تویی زیبا و بس ما نیز هم بد نیستیم

ای شاهد هر مجلسی و آرام جان هر کسی

گر دوستان داری بسی ما نیز هم بد نیستیم

گفتی که چون من در زمی دیگر نباشد آدمی

ای جان لطف و مردمی ما نیز هم بد نیستیم

گر گلشن خوش‌بو تویی ور بلبل خوش‌گو تویی

ور در جهان نیکو تویی ما نیز هم بد نیستیم

گویی چه شد کان سروبن با ما نمی‌گوید سخن

گو بی‌وفایی پر مکن ما نیز هم بد نیستیم

گر تو به حسن افسانه‌ای یا گوهر یک‌دانه‌ای

از ما چرا بیگانه‌ای ما نیز هم بد نیستیم

ای در دل ما داغ تو تا کی فریب و لاغ تو

گر به بود در باغ تو ما نیز هم بد نیستیم

باری غرور از سر بنه و انصاف درد من بده

ای باغ شفتالو و به ما نیز هم بد نیستیم

گفتم تو ما را دیده‌ای وز حال ما پرسیده‌ای

پس چون ز ما رنجیده‌ای ما نیز هم بد نیستیم

گفتی به از من در چگل صورت نبندد آب و گل

ای سست‌مهر سخت‌دل ما نیز هم بد نیستیم

سعدی گر آن زیبا قرین بگزید بر ما همنشین

گو هر که خواهی برگزین ما نیز هم بد نیستیم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد